Web Analytics Made Easy - Statcounter

مرجان صادقی: سخت‌پوست با «بازگشت» شروع می‌شود. بازگشت تصادفی پدری مُرده از زیرخاک با بارانی سیل‌آسا؛ ورود به زندگی راویِ سخت‌پوست به‌عنوان کوچک‌ترین عضو خانواده‌ی چهارنفره با بازگشت است. داوود پدر خانواده ده روز پیش مُرده و در شیب قبرستانی در رامسر دفن شده است. باران شدید، او و چند مرده‌ی دیگر را از زیرخاک بیرون کشیده.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

نویسنده شکنندگی دراماتیک رابطه‌ی پدر و فرزندی را از گشایش رمان و در مواجهه فرزندان با نعش پدر به نمایش درمی‌آورد. سخت‌پوست با خروج از الگوی همیشگی سوگواری در مرگ پدر، رابطه‌ی بی‌تناسبی را در مقام یک بافتار و در فضایی تنش‌زا، رقابتی و پر شاخه از ارجاع‌هایی به گذشته‌ی پر شکست داوود، پدر خانواده، شکل می‌دهد. پدر خانواده در مظان اتهام است. پسرانش او را مردی شکست‌خورده و بدون برنامه، الله‌بختکی و چسبیده به مسافرها می‌بینند.

«یکی‌شان دوید طرف درخت. مأمورها را زد کنار و از نوار زرد خودش را سُر داد پایین. دست انداخت زیر یکی از جنازه‌ها و از زیرخاک کشیدش بیرون. موبایلم پشت هم زنگ می‌خورد. امین بود. تا جواب دادم گفت: «رفتی پیش داوود؟»...گفتم نیاید. بماند همان‌جا تا تکلیف سقف و وسیله‌ها مشخص بشود. از همان‌جا پسر سیاه‌پوش را می‌دیدم که توی گل‌های سرازیری گیر کرده بود و پاهای جنازه‌ی از توی خاک بیرون‌زده را محکم بغل کرده بود و ضجه می‌زد» ص ۲۰

«گفتم نیایدِ» بالا، بیشتر از «رفتی پیش داوود؟» مفهوم خانواده به‌عنوان نهاد اخلاقی و عاطفی و بیشتر از آن مفهوم پیوند پدر و فرزندی را در هم می‌ریزد. تعریف تیپیکال پدر در سخت‌پوست وجود ندارد. معنا یافتن این پیش‎‎‎‎‌فرض در خیلی از حرکات، اشاره‌ها و گفته‌های پیش‌پاافتاده و گاهی حتی نشاط‌آور روزمره که راوی (پسر کوچک‌ خانواده) در فصل‌های بعدی به‌عنوان فلاش‌بک و اهرم‌های اصلی رمان نقل می‌کند، وجه نامتعارفی به روزمرگی‌های ظاهراً بی‌اهمیت می‌دهند.

«ساناز اسدی» پیش‌تر مجموعه داستانی به نام نیازمندی‌ها در نشر نیماژ داشته. داستان اوّل نیازمندی‌ها به اسم «ویلای سگی» به نظر می‌رسد مدخل داستان بلند سخت‌پوست است؛ او در مورد ربط داستان کوتاه ویلای سگی و نوولای سخت‌پوست می‎‌گوید:

بیراه نیست اگر داستان کوتاه ویلای سگی را به‌نوعی پلاتی برای داستان بلندی که قرار بود بعدتر بنویسم بدانم. ویلای سگی را شش سال پیش نوشتم و از همان زمان در فکر بسط دادن این داستان بودم. داستانی در مورد مردان شمالی. خانواده‌های شهرهای ساحلی حاشیه دریای خزر. جایی که به دنیا آمدم و در آن بزرگ شدم. شمال پر خاطره‌ مسافرها اما نه از نگاه توریستی آن‌ها. از نگاه اهالی آنجا که رؤیاهای از دست رفته خودشان را در مشخص‌ترین ویژگی شهرشان یعنی ویلاها،‌ به‌وضوح برآورده و متعلق به آدم‌های دیگر می‌بینند. ویلای سگی شاید فصلی از زندگی همین خانواده‌ی سخت‌پوست باشد. فصلی که در این نوولا نیامده.

مردی گیر افتاده گوشه‌ی رینگ

هشتم آذر ۷۶ را خیلی از ما یادمان هست؛ بازی ایران و استرالیا که در نوولای سخت‌پوست هم آمده؛ کودکی پسرها در هفته‌های اولیه بازگشت پدر از ژاپن. خوشحالی پسرها از بازگشت پدرشان دیرپا نیست چون آن‌ها را از رؤیای تغییر وضعیت زندگی بیرون کشیده. آن‌ها به‌زودی فهمیده‌اند که تنها ماحصل سفر کاری و یک‌ساله‌ی داوود یک مجسمه‌ی گربه‌ است که قرار است برایشان شانس بیاورد. این شاید اولین تَرَک روی پرتره‌ی آرمانی تصویر پدر در ذهن پسرهاست.

«همه می‌رن ژاپن پول می‌آرن، سرمایه می‌آرن، بابای ما رفته گربه آورده». ص ۲۶

«تمام بدشانسی‌های زندگی ما به خاطر ژاپن و آن گربه‌ی چشم قرمز بود» ص ۲۶

اگر سخت‌پوست در مورد وجه مهمی از موضع و موقعیت خانواده‌ی طبقه‌ی متوسط دهه ۷۰ باشد، مرد خانواده در آن خلاف قواعد و پیش‌فرض ذهنی عمل کرده، او می‌خواهد شانس و رویکرد دلی و هیجانی را جایگزین مسئولیت‌پذیری کند، نمی‌جنگد، عقب می‌نشیند، سرش به خوش‌گذرانی‌های محدودی مثل شنا با بردن خانواده به رستوران گرم است و در فکر جبران تا تصحیح خطاهای گذشته نیست. شخصیت او رفته‌رفته و به‌گونه‌ای نمایشی ارائه می‌شود. او نسبت به خانواده‌اش و به‌ویژه پسر بزرگش، امین، رفتاری نامطمئن دارد. در واقع به نظر می‌رسد حضور او در فضای خانه حضوری مؤثر نیست و پسرها خیلی زود از این رابطه‌ فاصله می‌گیرند، شاید بتوان آن را با اصطلاح «دست‌کم‌گیری» توصیف کرد:

«هربار برگشتی گُه زدی به زندگی ما. هر بار برگشتی همه‌چی خراب شد. برنگرد دیگه آقا داوود، یه بار یه جا موندگار شو» ص ۳۴

«هرجایی که می‌رفت می‌خواست بماند و هرجایی که می‌ماند می‌خواست زودتر برگردد. ص ۳۵

به‌این‌ترتیب به نظر می‌رسد «موضوع» سخت‌پوست داوود و کنش اوست. او جدی نیست امّا درمانده هم نیست.

اسدی در مورد ساخت کاراکتر داوود و شیوه‌ی نگرش او به جهان اضافه کرد: داوود پدری است که به باور خودش دست به هر کاری زد تا خانواده‌اش را خوشحال کند و نتوانست. یک بوکسور که همیشه مجبور بود با حریفی که هم‌وزن خودش نبود مبارزه کند. مردی که سال‌هاست گوشه‌ی رینگ گیر افتاده و مشت می‌خورد. واقعاً هرجایی که می‌رفت می‌خواست بماند و هرجایی که می‌ماند می‌خواست زودتر برگردد. فقط دریا بود که می‌توانست داوود را برای همیشه توی خودش نگه دارد. برای نوشتن داستانی در مورد آدم‌هایی که تمام زندگی و درآمد و خوشی و ناخوشی‌شان به شکلی به دریا گره خورده،‌ انتخابم این بود پدری بسازم که با تمام وجود محل زندگی‌اش را دوست دارد. تا آن سر دنیا می‌رود اما برمی‌گردد به همان شهر کوچکی که گورستان آرزوهای خودش و بچه‌هایش است. مردی که خوشی را به مسافرها مجانی می‌فروشد. غریبه‌ها با او خوش می‌گذرانند اما بچه‌های خودش نه. داوود پدر شکست‌خورده‌ای است که اتفاقاً برخلاف تصورهای کلیشه‌ای در ذهن بچه‌هایش هم قهرمان نیست.

بیشتر بخوانید: قتل و رازهایی که از گذشته تا امروز روایت و تکرار می‌شود روایت زنی قربانی یک تجاوز وحشیانه/هراس در جزیره‌ی امن انتقام قتل‌های مشکوک در روستایی رازآلود/ پوست‌انداختن ترس در رویارویی با شر قتل‌های مشکوک زیر سایه مخزن زنگ‌زده نقش مخفیانه‌ی زن در مقابل منفعلانه

در این میان نقش عاطی به‌عنوان همسر و مادر، هم نقش پررنگی نیست. او منفعل است و جز در یک مورد آن‌هم در مورد اثاثیه‌ی خانه اظهارنظر قاطعی نمی‌کند. رفتار معترضانه‌ی زن را همان یکجا در سخت‌پوست می‌بینیم: جایی که داوود مبل‌های دست دو امّا «تمیز» «ویلا» را خریده و زن از دیدن آن‌ها و دور از انتظار بودنشان جا می‌خورد و مبل‌های قدیمی را دوباره از انبار بیرون می‌آورد و داوود بعد از چند روز آن‌ها را برمی‌گرداند؛ نقش تنها زن نوولای سخت‌پوست موقتی یا زودگذر است. در مقابل رفتار امین، پسر بزرگ خانواده کم‌کم رنگ اعتراض به خود می‌گیرد. او می‌خواهد مقتدر باشد و منتقد شورهای ناگهانی و همیشگی پدرش، آن‌ها را مسئله‌دار می‌بیند و با پرسش‌گری در برابرش می‌ایستد. نقش و کنشی که ممکن بود زن خانواده آن را ایفا کند و یا با مداخله‌گری تعادل رابطه را برقرار کند.

نویسنده در مورد انتخاب و پرداخت نقش منفعلانه‌ی زن داستان می‌گوید: نقش و تأثیر عاطی را به‌عنوان تنها زن این داستان نقشی مخفیانه‌ می‌بینم. مخفیانه را در مقابل منفعلانه قرار می‌دهم. مثل تمام زن‌های خانه‌دار که ناچارند نقش و نظرشان را مخفیانه پیش ببرند. در شروع داستان،‌ در بازگشت پس از مرگ پدر و در وضعیت بی‌سروسامان و بلاتکلیف خانه و پسرها، عاطی تنها کسی است که نگران و امیدوار درست شدن اوضاع است. لباس و حوله‌های خیس را پهن می‌کند تا خشکشان کند. در تمام سال‌های زنده بودن داوود، عاطی تنها تماشاگر بود. عاطفه همان کسی است که همان‌طور که امین می‌گوید تمام کلک‌های شعبده‌بازها را بلند است اما هیچ‌وقت فرصت یا اجازه‌ی گفتنشان را نداشته. انگار نقش عاطی قرار بود بعد از مرگ داوود شروع شود.

وظیفه‌ی روایتگری ویلا در سخت‌پوست

وجه مهم سخت‌پوست آن‌چنان‌که در داستان «ویلای سگی» هم دیده‌ایم وجود ویلایی است که داوود به آن تعلق‌خاطر دارد. او مالکش نیست امّا آن را راز آمیز و ستایش برانگیز می‌داند. نگاه داوود به ویلا و دوستی‌اش با صاحب آن کینه‌ای را در وجود پسرانش پایه‌ریزی می‌کند. آن‌ها با غیظ خاص خودشان به ویلا زل زده‌اند و منتظر فرصتی برای انتقام از چیزی هستند که برایشان بیشتر محو و تعریف نشدنی امّا واقعی است. این کینه وقتی بیشتر می‌شود که سینا برای برادر بزرگش تعریف می‌کند که صاحب ویلا که به‌زعم پدر «آدم‌حسابی» است برای فوت پدرش تماس نگرفته. آن‌ها گوشی پدر مُرده‌شان را روشن نگه‌داشته‌اند امّا کسی تماس نگرفته و وقتی به درخواست عاطی خودشان به صاحب ویلا زنگ می‌زنند تا خبر مرگ را بدهند و خود را «پسر داوود» معرفی می‌کنند مرد نمی‌شناسد. مسئله‌ی معنای ویلا در زندگی شخصی داوود به‌عنوان ابژه در مناسبات اجتماعی‌اش به نظر می‌رسد. در روایت خطی سخت‌پوست، «ویلا» ابژه‌ای است که وظیفه‌ی روایتگری را بر عهده دارد و همه‌چیز از منظر او ارزیابی و قضاوت می‌شود. ویلا نبض روایت را در اختیار می‌گیرد و برمبنای کنش‌های گاه منفعلانه‌ی داوود تعاملی ادراکی حسی با دیگر سوژه‌های زندگی‌اش شکل می‌دهد. درنتیجه رفته‌رفته به مقام سوژه‌ی کنشگر ارتقا می‌یابد تا جایی که در فصل آخر پسر کوچک‌تر این نقش را گرفته و از آن خود می‌کند. در این‌جا معنای ویلا مسئله‌ای انتزاعی نیست؛ در واقع تا آن‌جا که در مورد حضور ویلا در بدنه‌ی زندگی داوود حرف می‌زنیم بیرون کشیدن یا تقطیر آن از شبکه‌ی درهم‌تنیده‌ی واقعیت زندگی‌اش است که روابط ثانویه‌اش با مسافران و بعد افراد خانواده‌اش را شکل می‌دهد. «ویلا» در عین اینکه در وهله‌ی نخست زاده‌ی شرایط زیسته‌ی داوود است، همواره به‌عنوان نیرویی برای در ارتباط ماندن با مسافران عمل می‌کند.

«با مسافرها هرجایی می‌رفت و هر کاری می‌کرد، به‌اش خوش می‌گذشت» ص ۴۱

با این‌حال ویلا برای داوود در مرتبه‌ی بالاتری از مسافران است. ویلا برای شکل ‌دادن، حد گذاشتن، و شاید به‌عنوان نیرویی برای سازماندهی زندگی داوود عمل می‌کند او همواره برای جلب نظر خانواده‌ و به‌خصوص پسر بزرگش و هم‌چنین گرفتن تأیید از او به چهره‌ها و موقعیت‌هایی مثل خاطره‌ی دیدار با محمدعلی کلی و یا دست‌ودل‌بازی در مورد مسافران می‌چسبد.

ساناز اسدی در مورد اثرگذاری نقش ویلا به‌عنوان وجه پرمعنا و ستایش برانگیز برای داوود در هر دو داستان اضافه کرد: ویلا یا اگر دقیق‌تر بگویم (تهرانی‌ها) مهم‌ترین بخش زندگی این خانواده ‌است. بخشی که روی لبه‌ی نازک عشق و نفرت مدام در حال تلوتلو خوردن است. مسافرها تکه‌ی جدانشدنی زندگی آدم‌های شمال هستند. درعین‌حال که اقتصاد و درآمدشان به همین مسافرها گره‌خورده،‌ درعین‌حال که تمام امکانات و خوشی‌ها و هر چیز درجه یکی که دارند از هوای خوب، زمین خوب، ساحل و منظره‌ی خوب و حتی ماهی خوب را به مسافرها می‌فروشند، باز هم همیشه به مسافرها بدهکارند. ویلا ماکتی از تمام زندگی‌ای است که این‌ها می‌توانستند داشته باشند و ندارند. ماکتی از تمام خوشی‌های دست‌ نیافتنی برایشان. هر تکه از زمین‌های رو به دریا قبل از ویلا شدن،‌ حیاط خانه‌ی قدیمی و نم گرفته‌ی یکی از همین آدم‌ها بوده. خانه‌های محلی خراب می‌شوند و جایشان ویلاهای جدید ساخته می‌شود. شهر جلوی چشم آدم‌های خودش تغییر می‌کند و برایشان دست نیافتنی می‌شود. در آگهی فروش یا اجاره‌ی خیلی از ویلاها یا شهرک‌های مسافری لب آب تأکید می‌کنند که (منطقه‌ی تهرانی نشین) یا (دور از بافت محلی و بومی و بدون کوچک‌ترین برخورد با افراد بومی) سخت‌پوست داستان آدم‌های بیرون این ویلاهاست. همین آدم‌های بومی که گزینه‌ی برخورد نداشتن با آن‌ها در فروش بهتر ویلاها تاثیر دارد.

۵۷۵۷

کد خبر 1693524

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: ادبیات ادبیات ایران ادبیات داستانی معرفی کتاب کتاب نظر می رسد ی سخت پوست ی داوود ی زندگی آدم ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۸۰۶۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شخصیت سالم یا ناسام؛ مساله این است؟

متاسفانه یا خوشبختانه زندگی پستی و بلندی‌های بسیار دارد اکثر مردم در طول زندگی خود رویدادهایی را تجربه می‌کنند که درک آنان را از خودشان و جهان تغییر می‌دهد.

به گزارش ایسنا، می‌گویند تغییر اجباری و رشد اختیاری است. همانگونه که انسان نمی‌تواند محل زندگی، عوامل محیطی یا والدین خود را انتخاب کند نمی‌داند در خانواده سالم یا ناسالم پا به دنیا می‌گذارد. اما به دنیا آمدن در خانواده ناسالم این مجوز را به افراد نمی‌دهد. برای به دست آوردن شخصیت سالم تلاش نکنند و رفتار خود را به نسلی دیگر منتقل کنند. ایجاد شخصیت سالم مانند هر مهارت دیگر نیاز به تلاش و تمرین دارد تا شما بتوانید شخصیتی سالم و دوست داشتنی بسازید. شخصیت سالم ویژگی‌هایی دارد که براساس معیارهای سلامت روانی مشخص می‌شوند.

شخصیت‌ها چگونه شکل می‌گیرند؟

هرچند مانند همه مفاهیم علوم انسانی تعریف واحدی از شخصیت وجود ندارد. اما تعریفی که می‌توان از شخصیت ارائه داد این است شخصیت را الگوی با صفات نسبتا پایدار و ویژگی‌های منحصر به فردی دانستند که به رفتار شخص ثبات و فردیت می‌بخشد. با توجه به پایدار بودن شخصیت برخی‌ها این پرسش را مطرح می‌کنند آیا شخصیت تغییر پیدا می کند؟ در گذشته اعتقاد بر این بود که افراد نمی‌توانند شخصیت خود را تغییر دهند و شخصیت تا حد زیادی پایدار و موروثی است. اما تحقیقات جدید نشان می‌دهد که ویژگی‌های شخصیتی می‌توانند از طریق مداخله مداوم و رویدادهای مهم زندگی تغییر کنند.

شخصیت سالم یا خوش شانس‌ها کیستند؟

اگر در یک خانواده سالم به دنیا آمدید و شخصیت سالم دارید شاید شما خوش شانس باشید اما این خوش شانسی شاید همیشگی نباشی. هزار رویداد در زندگی می تواند در زندگی روی بدهد شما دیگر شخصیت سالم نداشته باشید.

متاسفانه یا خوشبختانه زندگی پستی و بلندی‌های بسیار دارد اکثر مردم در طول زندگی خود رویدادهایی را تجربه می‌کنند که باعث ایجاد درک جدیدی از پدیده‌ها و جهان هستی در فرد می‌شود. برای مثال، فردی که به راحتی و سریع با دیگران ارتباط برقرار می‌کند، ممکن است پس از تجربۀ سوءاستفاده در یک رابطۀ عمیق، در برقراری ارتباط سختگیرتر شود. بنابراین هر روز در زندگی با رویدادها و موقعیت‌هایی مواجه می شویم که گاهی اوقات، این رویدادها می‌توانند شخصیت و نحوه تفکر ما را در هسته تغییر دهند.

شخصیت‌ها چگونه شکل می‌گیرند؟

در باب چگونگی شکل‌گیری شخصیت و ساخت شخصیت سالم و عوامل تاثیرگذار تاکنون نظریه‌های متفاوتی داده شده است. اینکه ژن‌ ها در این مورد نقش دارند یا نه هنوز به درستی قابل اثبات نیست اما عوامل محیطی، تعلیم و تربیت، فضای خانواده و آداب و رسوم جامعه، در شکل‌ گیری شخصیت تاثیر زیادی دارد.

انسان سالم از نظر روانشناسی

شخصیت سالم به فردی اطلاق می‌شود با وجود نقاط ضعف و قوت به موانع رشد خود آگاه باشد و در راه رشد و پیشرفت از توانایی و استعدادهایش استفاده کند.

سازمان بهداشت جهانی با تاکید بر اهمیت سلامت روان مبنی بر عدم وجود بیماری روانی بر این نکته نیز پای می‌فشارد. زمانی شما شخصیت سالم دارید که از رفاه نیز برخوردار باشید. افراد سالم می‌توانند با استرس‌های عادی که در زندگی روزمره مواجه‌اند کنار بیایند. سلامت روان به افراد این امکان را می‌دهد که توانایی‌های خود را بشناسند، کار مولد داشته و کمک‌های معناداری به جوامع خود داشته باشند.

شخصیت سالم از منظر قرآن:

مطابق آموزه‌های قرآنی زندگی دنیوی مقدمه‌ای برای زندگی جاودانه در جهان آخرت به شمار می‌آید. مطابق این دیدگاه کسی می‌تواند از فرصت چند روز زندگی در دنیا برای آخرت بهره ببرد که از سلامتی شخصیت نیز برخوردار باشد.

شاخص‌های سلامت روانی سالم در زندگی دنیا که قرآن برآن تاکید دارد موارد مختلف مانند، سکینه، آرامش و اطمینان و نداشتن اندوه و بیم و... است. که انسان با ایجاد این موارد می تواند به رستگاری برسد.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • ماجرای مسلمان شدن ژوزه مورایس چه بود؟
  • ماجرای مسلمان شدن مورایس چه بود؟
  • بهره‌مندی ۳۶۰ هزار نفر از خدمات روانشناختی در مازندران ‌
  • شخصیت سالم یا ناسام؛ مساله این است؟
  • روایت خزعلی از جنبش تعهد به خانواده
  • روایت سازنده مستند «مشتی اسماعیل» از شالیکاری
  • مرور زندگی «آقای خاص» کشتی با روایت فرزاد حسنی
  • فرزاد حسنی راوی ناگفته‌های زندگی سرمربی تیم ملی شد
  • اکوسیستم جدید «چری» صنعت خودرو را متحول می‌کند؟
  • آتش و فراموشی؛ روایت استاد فلسطینی از زندگی خانواده او در غزه